دانلود آهنگ حامد لایت و محمد صالح به نام راهو رفت

دانلود آهنگ حامد لایت و محمد صالح راهو رفت با لینک مستقیم

دانلود آهنگ جدید حامد لایت و محمد صالح بنام راهو رفت

برای دانلود آهنگ های حامد لایت و محمد صالح کلیک کنید

متن آهنگ راهو رفت

وقتی قدم میزاشتم رو جدول توی خیابوناپشت سرم چشم نبود ، ترس نبود بیان اونا

دستام باز بود همیشه ،فکر به چیزی نبود اصلا

شبام روشن بود ، نمیدیدم روز سیاه تو راه

حیف …

گذشته ها یه جور نوشته تو تاریخه که

خط توعه ، حرف خدا

تاریکی و مرد دعا

رفت و گذشت ، سرد و جدا

عقربه ها کند تر از قبل

که شد منظره تا صبح

زل به عکس تو با بغض

تف به هرچی حرف مفت

هرچی بوده دست تو

قلب و مغز و خنده ، شد

راستی همون حرف تو

باخت باشه واسه من،حرومه برد تو

بخند که سنگم به لطف تو ازین به بعد

یه حسه بد ، یه نصفه شب ،

یه ذره مرگ و فکر من

نمیشه مثل قبلا تو بعد من

سری که درد میکرد

غمی که من دیدم

دلی که پیش من نبود

کسی که رفت بی من

هعی ، یادش بخیر ، دقدقه یچی دیگه بود

بد نشده بودم ولی ، بد شده بودم پیش اون

وقتی میخواستمش شدم یکی مثل خودش ولی

فاصله بود بین منو منی که بودم دیگه اون

چیزی ازم نموند ، حتی خودمم نداشتم اینه

وقتی یکی بشه همه ، میفهمی نخواستن دیره

سر تکون میدی تو فقط ، دل نداری گوش کنی که

چی میدونی از منی که زندگی ندارم دیگه

آهنگ جدید حامد لایت

من باهمه بد میشدم سر تو سردرد

تو بیخیال بودی ، هر روزم بدتر

خیلی پشیمونم از دلی که بستم

دیگه نمیخوامت ، نمیخوامت اصلا

********************

بده بد بود ولی من خوب میدیدمش

ممنوع بود ولی به زور میچیدمش

اینه عشق اولش و به فاک میری بعدش

با حس میری جلو ولی لمس میشی تهش

بسه مرد حبس درد ، دست بردار ازش

خسته از صبر و ترس هر بار همش

پرسه تو لحظه زخمم پر از رفتنش

معرفت باش نبود هرچقد گشتمش

حامد لایت آهنگ راهو رفت

نچرخه چرخت زمین

فروبپاش از منی که حبس از صداقتی که رفت

تلافی از نگاه سرد شهر

حماقتی که قبلا بهش میگفتن عشق

دست خودت که نیست ، فکر نمیکنی کم بهش

به یاد چوب خشک و لاستیک و کوچه ها

کی قصمونو پای لنگ و پر از سنگ نوشت

خیال خامه زندگی

میدوام ثابتم ، که چی راه برم وابدم

ببین از چشمام راهمو، بشین

نگو که پشتتم ، به این سکوت پشت من قسم

که اشتباه نیست بد بشم

به هم بریزم هرچی بودم تا الان

شما خوبید همه ، من مریضه باورام

منم دلیل این تناقضی که بین ماست

سیاهه راه و شب بهانه شد که صبح میشه باز

تو باعثی که خندم بگیره از خودم

از این دروغ مضحکی که خودم پرشدم ازش

همونییم که صاف راهو رفت

به بنبست رسید و بارو کج دید تو مقصد

که خندید از اون به بعد ، که چرخید به سمت شب

ما مرده ، بچرخید بچرخه من

برهنه پا و خار و خون و اشک و حسرت

یه کوه کینه یه آدم که رفته از دست

************************

من باهمه بد میشدم سر تو سردرد

تو بیخیال بودی ، هر روزم بدتر

خیلی پشیمونم از دلی که بستم

دیگه نمیخوامت ، نمیخوامت اصلا